زنان و ولایت پذیری عاشورا
ویژگی و معیارهای زنان عاشورا
«ولایتمداری » ،«تکلیف گرایی» ،«مسئولیت پذیری» ،«آگاهی توأم با بصیرت» در انجام فریضه الهی «امر به معروف و نهی از منکر» معیارهایی هستند که زنان عاشورا را در حرکت هدفمند خود انگیزه دادند. ویژگی های این زنان تاریخ ساز، هم در رفتار آن ها شایان ملاحظه است و هم در توصیه هایی که امام حسین بن علی(ع) به آن ها نموده، در خور تأمل است.
ویژگی هایی چون «موقعیت شناسی» ،«درک صحیح از شرایط زمانی و مکانی» ، «استفاده مناسب از فرصت ها » ،«کاربرد توانایی ها،ظرفیت ها و قابلیت ها» در پرچمداری قیام کربلا، مسائلی است که با مرور تاریخ عاشورا بر صاحبان خرد روشن خواهد شد. اما آنچه در توصیه های امام (ع) تأکید شده، در نهادینه سازی عملی رهروان آینده، در هر زمان و با هر اوضاع آموزه هایی قطعی است. برخی از این توصیه ها را می توان چنین دید:
الف- حجاب و صبر
یقیناً تمام مسلمانان پیرامون«حجاب زینبی» اشتراک نظر دارند و آن را الگوی عملی زنان مسلمان می دانند. حجابی که با نام زینب(س) عجین شده و تاریخ آن را با درازی عمر زینب گره زده است. در نوشته های پیرامون حضرت زینب(س) مشاهده می شود که امیر مؤمنان (ع) برای رفتن زینب به زیارت قبر رسول خدا مقرراتی خاص اجرا می کرد. به این سان که وی همراه دخترش به مسجد می رفت
و حسنین از چپ و راست او را همراهی می کردند. پدر جلو می رفت تا ببیند اگر مردی در مسجد مانده،چراغ های مسجد را خاموش کند تا زینب در حریم تاریکی به مسجد بیاید(هاشم معروف الحسین،پیام انقلاب حسینی،ص 124) حجاب و عفاف زینب کبری(س) در عاشورا هم تجلی یافت. همین معنا سبب گردیده است تا شیعیان سوزناک ترین و در عین حال مفهومی ترین بخش مراثی عاشورا را به زینب و در مخاطره قرار گرفتن حجاب او در اسارت اختصاص دهند.
با وجود این امام باقر می فرماید: سرور آزادگان در آخرین وداع، و البته سخت ترین لحظات فرمود:
ثم انه ودع علیاله وامرهم بالصبر والبس الازر.
در ترجمه و توضیح این فراز از توصیه های امام آمده است: ازر عبارت از معجر و هر لباس است که از روی لباس می پوشند و به قرینه، اینکه بانوان حرم در سفر و حضر دارای معجر بوده اند، و نیز امام برای دومین بار اهل و عیالش را وداع کرد و آنان را به صبر دعوت نمود و به پوشیدن لباس چابک و جمع جور توصیه فرمود(سخنان حسین بن علی (ع)، ص 281)
«صبر هم برای شیعیان» صبر زینب(سلام الله علیها) است. اما امام به صبر و حجاب زنان حرم که زینب(سلام الله علیها) در میان آنهاست، توصیه می کند. چنین بود که محنت ها و مصیبت ها به عقل و صبر و اطمینان به خدا تبدیل شد و هر رخداد ناگواری که بر زینب (س) فرود آمد، از مفاهیم کمال و جلال در جان و خرد او پرده برداشت و با شکوه ترین درجات ایمان و صبر جمیل رابه نمایش گذاشت (پیام انقلاب حسینی،ص 137)
ب- آمادگی و پایداری در برابر ناملایمات
در آخرین وداع امام(ع) این جمله هم وجود دارد: استعدوا للبلاء آماده باشید برای بلاء. (سخنان حسین بن علی (ع) ،ص 279) این هشدار، هم بزرگی بلا و مصیبت را تذکر می دهد وهم آمادگی پایداری بی نظیر را برای زنان بستر سازی می نماید.
ج- اطمینان و توکل به خدا در برابر دشمنان
بلافاصله پس از تأکید هشدار دهنده برآمادگی در برابر مصائب، امام (ع) می فرماید: و اعلموا ان الله حامیکم و حافظکم و سینیجیکم من شرالاعداء(همان)؛ و بدانید که خداوند حامی حافظ شماست و بزودی شما را از شر دشمنان نجات می دهد. چه زیبا(زینب سلام الله علیها) اسطوره ای از عمل به تأکیدها و وصایای امام می شود و دیگر زنان حرم را به دنبال خود دراین مسیر هدایت می کند.
د- برپاداشتن نماز
اقامه نماز عاشورا، نماد مهم الهی بودن این قیام بوده است ونماز شام عاشورای حضرت زینب(سلام الله علیها) سازنده مهم ترین برپا کننده نماز بی مانند در میدانی دردناک، به عنوان مظهر ایمان و عبودیت،دراین عرصه هم شگفتی آفریده است. یک برداشت زیبا در توصیف این نماز نوشته است : نماز زینب در آن شب مانند نماز جدش در کنار مسجدالحرام بود که در آغاز دعوت با انواع آزارها و اهانت ها رو به رو شد، و چون نماز علی (ع) در صفین، در حالی که کشتگان در پیرامونش افتاده بودند و معاویه به ادامه جنگ فرمان می داد و مانند برادرش سالار شهیدان در معرکه روز عاشورا در حالی که تیرهای کوفیان از هر سوی بر بدنش می بارید(پیام انقلاب حسینی، ص 138)
ه- حریم بودن زنان
یکی از تلاش های جانسوز سیدالشهد در لحظاتی است که لشگر دشمن به سوی خیمه های زنان و کودکان هجوم می برد. شعار مشهور و سازنده امام که یا شیعه آل ابی سفیان، ان لم یکن لکم دین و کنتم لاتخافون المعاد فکونوا احرار فی دیناکم - ای پیروان خاندان ابی سفیان، اگر دین ندارید و از روز جزا نمی ترسید، لااقل در زندگی آزاد مرد باشید(سخنان حسین بن علی (ع)، ص 295) ؛بیانگر این است که زنان در شریعت محمدی(ص) حریم و حرمت دارند. شعار امام (س) همه زنان و مردان تاریخ را فرامی گیرد و به همه نسل ها«حریم بودن » زن را اعلام می دارد.
پس از ذکر این بخش ها درباره عاشورا، به لحاظ مقطع زمانی، به نظر می رسد در بخش دوم، باید به «زنان در انقلاب اسلامی» پرداخت. اما به دلایلی این موضوع در بخش سوم می آید. دلیل اول آن است که انقلاب اسلامی، در بخشی از دوران معاصر و در دوره غیبت کبری رخ داده است و دلیل دوم به ارتباط مطالب و مسائل فرهنگ دوران انتظار، باز می گردد. این دو مسأله سبب می شود تا در بخش سوم و با بهره یگری از مسائل «عاشورا» و «انتظار» بهتر و همه جانبه تر، زنان در انقلاب اسلامی مورد بحث قرار گیرد.
دوران انتظار
نگاهی کلی به دوران انتظار و اوضاع و احوال و ضرورت ها و بایسته های آن مدخلی است براین بحث که زنان مؤمن و شیفته ظهور، چگونه از دشواری ها و تنگناهای آخرالزمان به سلام رهایی یابند، و چه معیارهایی رهاننده زن دراین مرحله پریشانی و بحرانی است ؟
سخن مشهور پیامبر خاتم(ص) من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میته جاهلیه. هرکس بمیرد،بی آنکه امام زمان خود را شناخته باشد، مانند مردم دوران جاهلیت مرده است (حکیمی،خورشید مغرب،1360، ص 177) دلالت برآن دارد که فرهنگ وخوی جاهلیت در دوره های مختلف زمان جریان دارد. همچنین امام شناسی به معنای «پذیرش ولایت امام» است که لازمه آن خروج ازولایت شیطان یعنی هر راهی که به غیر امام معصوم (ع) ختم می شود. با اشاره به حدیث سلسله الذهب با شرط قرار گرفتن در حلقه موحدان در آن، که همانا اعتقاد عملی به وجود امام است، تفسیری روشن تر از سخن حضرت ختمی مرتبت (ص) به دست میآید.
ذکر دو نکته تأمل آمیز ضروری به نظر می رسد:
1- تقسیم تاریخ وسرنوشت زن به دوره جاهلیت قدیم و جاهلیت مدرن که امام خمینی به آن تصریح داشته اند.
2- مشخص شدن حلقه اتصال بشر به خداوند در نگاه فقیهی بزرگوار که می تواند سخن پیامبر (ص) و امام هشتم را تبیین کامل کند. حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی معتقد است استفاده از واسطه فیض خدا که اسم اعظم و مثل اعلای اوست، به دو طریق است: اول به تزکیه فکری و خلقی و عمل یکه اما تعلم ان امرنا هذا لاینال الا بالورع؛ آیا نمی دانی که هرآینه امر ما نیل نمی شود مگر به ورع، و دوم به انقطاع از اسباب مادی و اضطرار و از این طریق بسیار کسانی که بیچالره شدند وکارد به استخوان آنها رسیده و به آن حضرت [حضرت صاحب الامر] استغاثه کردند، نتیجه گرفتند(وحید خراسانی، توضیح المسایل، 1382،ص 165)
بنابراین در جاهلیت مدرن که، آخرالزمان در احاطه آن است مانند دوران جاهلیت قدیم،تنها راه رستگاری اعتصام به ریسمان الهی است که واسطه آن امام غائب می باشد.
برداشتی دیگر برآن است که انسانی که خط حرکت صحیح را در حیات خود نشناسد،حرکات و سکنات و فعالیت های او در زندگی، در جهت تکامل نخواهد بود. حرکت تکاملی انسان،حرکت روی خط صحیح«وجود و تکلیف و غایت» است.شناخت این خط که همان «صراط مستقیم» است، بدون شناخت راهنمای خط ممکن نیست(خورشید مغرب،ص 177)
واقعیت آن است که اگر روزگار انتظار، روزگار فتور بود، و انسان وظایف چندانی نداشت، باید تکلیف برداشته می شد و باید در تعالیم پیشوایان، سخن از چنگ زدن به دین و رعایت پارسایی و حفظ مکتب و رهبری و امامت گفته نمی شد… و گمان ندارم کسی تصور کند که چنگ زدن به دین منفک از عمل به احکام دین تواند بود، و جزء احکام دین، مبارزه با ظلم، امر به معروف و نهی از منکر و حضوردر همه ابعاد و وظایف فردی و اجتماعی است(همان، ص 353)
مطالب بالا، تصویر کلی از «صراط مستقیم» ، «راهنمای صراط» و «چگونگی حرکت درآن» را ارائه نمود وحضور فعالانه با برنامه و هدف اسلامی،خط مسلمان منتظر را در آخر الزمان اعلان داشت. حال باید دید معصومان (ع) اوضاع دوران انتظار یا آخرالزمان را چگونه ترسیم کرده اند.
امام باقر(ع) می فرماید: «چگونه خواهید بود زمانی که زنان شما فاسد و جوانانتان فاسق شوند. نه امر به معروف می کنید و نه نهی از منکر می نمایید.پرسیدند آیا چنین خواهد شد؟ فرمود: آری! از این هم بدتر می شود»(دوانی،مهدی موعود، ص 944)
امام صادق(ع) می فرماید: فساد در همه جا آشکار می شود و کسی از آن جلوگیری نمی کند و مرتکبان آن خود را معذور می دارند. شخص با ایمان لب فروبسته و حرفش پذیرفته نمی شود(همان،ص 320)
در ترسیم هولناکی که گوشه ناچیزی از آن ارائه شد «بارزه های فرهنگی» یا بهتر است گفته شود فرهنگ ستیزی هاست که آخرالزمان را در بر می گیرد. برخی از این بارزه ها را می توان چنین تقسیم بندی کرد:
انحراف و التقاط فکری
امام صادق (ع) فرموده است :هرگاه دیدی حق از میان رفت واهل حق رفتند، و دیدی که دست در قرآن بردند و چیزهایی که درآن نبوده داخل کردند و آنگاه از روی هوای نفس آن را توجیه کردند(همان، ص 1307)
مهجوریت قرآن و عترت
از قول امام صادق(ع) آمده است: [در آخرالزمان] حرام حلال گشته و اموردینی با رأی شخصی عملی می شود. حکام کسانی هستند که به ما اهل بیت ناسزا می گویند و شنیدن تلاوت قرآن بر مردم گران، و استماع سخنان باطل بر مردم آسان است. مردم نماز را سبک شمرده، و جوهات نمی دهند. احکام تعطیل و در مواردی مردم به میل خود عمل می کنند. (همان)
رذیلت های اخلاقی
درهمان روایت اضافه شده است.فاسق دروغ می گوید و دروغ را به رخ او نمی کشند. برخی به عمل فاسد خود فخر می کنند و تمجید می شوند. مرد با شرافت پیش دشمن که از او و قدرتش وحشت دارد خوار می گردد(همان).
معاملات حرام اقتصادی
گذران مردم از راه کم فروشی، زنا و شرابخواری است. طالب حلال در نظر مردم مذموم و مورد سرزنش، و طالب حرام محترم خواهد بود. کم فروشی و احتکار برای سود بیشتر در جامعه جریان دارد و مردم خوردن ربا را حلال و آسان می شمرند (همان).
چیرگی باطل بر حق
امام باقر(ع) می فرماید: گواهی ناحق پذیرفته شده، و گواهی عادلان رد می گردد . مردم ریختن خون یکدیگر و زنا و خوردن ربا را حلال و آسان می شمرند، و از اشرار به واسطه ترسی که از زبان آن ها دارند،ملاحظه می کنند(دوانی، موعودی که جهان در انتظار اوست، 1349، ص 319)
و امام صادق (ع) می فرماید: هرگاه دیدی مرد[ فرد] سخن حقی می گوید و امر به معروف و نهی از منکر می کند،درآن حال کسی به قصد نصیحت نزد او می رود به وی می گوید: این را از زبان تو ساخته اند یعنی گفتن سخن حق و امر به معروف و نهی از منکر متروک می شود و ارزش خود را زدست می دهد اگر کسی بگوید کاری زشت است او را برحذر می دارند. (مهدی موعود، ص 1043)
دنیا طلبی محض
امام صادق(ع) فرمود: مرد ریاست را بر رسیدن به دنیا طلب می کند. فقیه برای دنیا و غیر دین تحصیل می کند. مردم دور قدرت دوستانند(همان)آنچه آمد، گوشه هایی کوچک از روایات بسیار درباره اوضاع و احوال دوران انتظار است، در نگاه اجمالی به جوامعی که این اوضاع درآن جریان دارد، اصول، مبانی و ارزش های تمدن و تفکر لیبرالی یا تجدد را در اقتصاد و سیاست و فرهنگ و نظام اجتماعی می توان شاهد بود. به عنوان مثال «احتکار، کم فروشی» و «حرامخوری» از اصول ثابت «سودآوری» و «اصالت فایده» در اقتصاد نوین است.
«رباخواری» مبنای سیستم بانکداری است، و اختلاط زنان و مردان و پیامدهای حضور بی هدف زنان در جامعه ودر عرصه های مختلف به «تساوی نگری» و «آزادی های فردی» بر می گردد. البته «التقاط»، «انحراف و تفسیر به رأی» در جوامع اسلامی سبب گردیده است تا مبانی، اصول و ارزش های مغایر با دین و شریعت، به سهولت در میان ملت های مسلمان حاکمیت یابد.
در چنین فضایی بیش از هر مسئله برای زمان برنامه های ویرانگری وجود دارد. به همین دلیل در دوران جدید با وجود همه «پیشرفت های علمی و دستاوردهای شگفت آن، زنان و مردان در پریشانی، ناآرامی، عدم سلامت و امنیت به سر می برند. بدیهی است زنان بیش از مردان آسیب پذیرند و آفات تجدد آنها را در معرض خطر قرار می دهد. برای یافتن چرایی این مسئله، ضروری است که دریک نگاه تطبیقی، برخی نکات کالبد شکافی شود.
جهل علم جدید
ره آورد علم جدید دنیای غرب را مادر و بانی «توقیفات»،«ترقیات» و «تمدن بی رقیب» کرده است.احساس نیاز دنیای اسلام به این علم و مصنوعات آن، «مهم ترین آرزوی مصلحان» دراین خطه از جهان بوده است، و در دوره حاضر، صاحبان قدرت در رسیدن به دنیای تمدنی غرب، تلاش بی وقفه داشته اند. اما آیا این راهکار سبب خیر برای دنیای اسلام بوده است؟ تحلیل گری براین ادعاست که هر چه کشوری از کشورهای جهان اسلام در بهره گیری از تکنولوژی جدید، آموزش جدید و علم جدید موفق تر بود، بیشتر در معرض نفوذ مرده ریگ ارزش های غربی قرار می گرفت. نتیجه این انقیاد بیشتر فرهنگی،چیزی جز تهدید بیشتر برای هویت اسلامی و هویت تمدن اسلامی نبود(نصر،جوان مسلمان ودنیای متجدد، ص 176)
با این واقع نگری خردمندانه می توان تصریح امام صادق(ع) بر جهل آخرالزمان را دریافت که هنگامی که قائم ما قیام می کند، با مردم نادانی روبرو می شود که در نفهمی ازجهال جاهلیت که پیغمبر با آن ها مواجه بود،بدترند، زمان بعثت مردم از چوب و سنگ و صخره بت می تراشیدند و پرستش می کردند، زمان ظهور همه مردمان قرآن را به میل خود تأویل و به آن استدلال می کنند. (مهدی موعود، ص 1128)
نابسامانی اوضاع و بحرانی شدن اوضاع و احوال،تیرگی روزگار مردمان را پیش خواهد آورد. «وقتی اوضاع و احوال این گونه شد واز تمدن (منهای انسانیت) کنونی همه به ستوه آمدند، و تاریکی جهان را فرا گرفت،ظهور یک رجل الهی و پرتو عنایات غیبی با حسن استقبال مواجه می شود. اعلموا ان الله یحیی الارض بعد موتها» (صافی، امامت و مهدویت، ص355)
حاکمیت امیال یا عقل
اصالت عقل در تفکر رنسانسی که امت اسلام را نیز محاصره کرده، ره آورد دیگری است که به «انقطاع وحی» منجر شده است. عقلانیت جایگزین وحیانیت گردیده و بی نیازی انسان را از وحی، پدیدار کرده است. اما این عقلانیت درحقیقت، حاکمیت امیال و به تعبیر دقیق تر حاکمیت «نفس اماره انسان» است. چنین است که در اوج عقلانیت بشر، جدید، در ظهور،امام غایب به «عاقل کردن » مردمان می پردازد. امام باقر(ع) می فرماید: هنگامی که قائم ظهور می کند،دست خود را روی سر مردم می گذارد و با آن عقول آنها جمع و افکارشان کامل می گردد(مهدی موعود، ص 1115)
امام صادق (ع) ظهور را مایه جمع شدن عقل ها و کامل شدن اخلاق اعلام می نماید(همان، 1118) ؛و البته این عقل، «خردگرایی» عصر روشنگری نیست که امروز بر دین و آیین و اخلاق انسان ها در سراسر جهان حاکم شده است، بلکه عقلی است که امر الهی را فرمان برد،پس به صورت نفس کلی درآمد تا بتواند ماده را تصویر کند. و اگر او [عقل] نبود، خدای تعالی هرگز پرستش نمی شد و به یکتایی شناخته نمی شد، و فرمانش برده نمی شد؛ و سجده ای در پیشگاهش صورت نمی گرفت. پس عقل بود که خدای تعالی او رابه سوی سالکین همه عوالم به رسالت فرستاد تا آنان را به راه راست رهبری کند. (امام خمینی، مصباح، الهدایه الی الخلافه و الولایه، 1360،ص 158)
امنیت و علم زن در ظهور
امام باقر(ع) فرمود: خداوند در زمان قائم چنان علمی به مردم می دهد که زن در خانه اش با قرآن و روایت فرمان می دهد(موعودی که جهان در انتظار اوست، ص 239)
امیرالمؤمنین(ع) هم فرمود: [در دوران ظهور] زنی که می خواهد راه عراق و شام را بپیماید،همه جا قدم بر روی سبزه وگیاهان می گذارد و زینت های خود را برسر دارد و کسی به او طمع نمی کند نه درنده ای به او حمله می آورد و نه او از درندگان وحشت دارد(مهدی موعود، ص 1109)
اینکه «امنیت» و «علم» زن درمیان نعمات و مواهب دوران ظهور تصریح گردیده است، نشان از آن دارد که آخرالزمان با ناآرامی ها و نا امنی ها یش، زنان را بیش از مردان به مخاطره می اندازد. تمدن و تفکر جدید درزمان حاضر این امر را به خوبی نشان می دهد. اگرچه زنان ظاهراً با برخورداری از تساوی حقوق، در همه عرصه ها حضور دارند، اما ناامنی و جهلی که ابزارگونگی زن را از دید او مخفی داشته، دردی است که درمان آن مشکل به نظر می رسد.
نگاهی گذرا به شأن و منزلت زن در دوران انتظار از زبان معصوم (ع) بیانگر آن است که «زن» در برنامه سازی های تمدن جدید، از آموزه های دینی و نگرش معصومان(ع) فاصله ای بسیار گرفته، و در مسیری دیگر راه می پیماید. این امر به آن معنا نیست که آخرالزمان را مردان با رفتاری خداپسندانه طی می کنند؛ بلکه به دلیل آنکه مقاله حاضر پیرامون موضوع «زن » نگاشته می شود، این قشر بیشتر مورد تأکید واقع می شود.
پیامبر خاتم(ص) در حجه الوداع فرمود: در آخرالزمان مردان لباس زنان پوشیده و زنان سرپوش حیار را کنار می گذارند(موعودی که جهان در انتظار اوست، ص 322)
امام باقر(ع) نیز فرمود زنان نوازنده آلات طرب به دست می گیرند، و به طورآشکارنوازندگی می کنند. (همان، 137) و فرمود زنان برزین ها سوار می شوند. (7) (همان، 318)
و امام صادق(ع) فرمود: زنان بر حکومت و هر کاری مسلط می شوند و به هر چیزی که هوس می کنند، روی می آورند.(همان، 322)
زنان در انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی در حقیقت پلی برای اتصال عاشورا به ظهور است .ویژگی استراتژیک انقلاب،هم به دلیل موقعیت زمانی آن است که در مقطع میانی عاشورا و ظهور قرار گرفته، و هم براساس محتوا، مبانی و راهکارهای نشئت گرفته از عاشورای حسینی (ع) است.
در واقع انقلاب اسلامی، رستاخیزی بر مبنای «امر به معروف و نهی از منکر» بود که رهبری آن را یکی از «نواب عام» برعهده داشت. برپایی حکومت دینی بر پایه «ولایت فقیه» نیز ارتباط عاشورا و ظهور را در دوران انتظار، طبق اندیشه شیعی تعریف می کند.
نحوه حضور و مشارکت زنان در صحنه های انقلاب اسلامی، دو رویکرد را نشان می دهد.
رویکردی عاشورایی که از آغاز انقلاب در دهه 40 تا پیروزی برقرار بوده، و سپس به تلاش بی وقفه در عرصه های مختلف نظام اسلامی تبدیل گشته است، پذیرش دشواری ها و مصائب از سوی زنان، با هدف بقا و اعتلای انقلاب اسلامی، نماد الگوپذیرانه از عاشورا بوده است.
رویکرد دوم، انتظار گرایانه بوده که به حرکت عاشورایی زنان پس از انقلاب اسلامی، به ویژه دوران جنگ تحمیلی باز می گردد. این حرکت در جهت وظایف منتظرانه پیش رفته و باورهای انتظار گرایانه زنان را در عمل پیاده کرده است.
بنابراین «زن درانقلاب اسلامی» با گفتار و رفتار خود توانست مفاهیم عاشورایی و انتظار گرایی را در حیات بخشی آگاهانه و داوطلبانه متجلی نماید.
تعریف و تبیین رفتارهای زن انقلابی در کلام امام خمینی، بهترین و شفاف ترین کارنامه ایمانی زنان است .نقش تعیین کننده زن در دفاع مقدس، مهم ترین راهبرد برگرفته از زنان عاشورا در تاریخ زن مسلمان ثبت کرد. نمودهای ذیل برخی رفتارهای زنان در انقلاب اسلامی بوده است:
شیفتگی مقلدانه نسبت به پیشوای دینی از آغاز مبارزات امام در دهه 40.
شرکت شهادت طلبانه گروه هایی از زنان مؤمن در صحنه هایی از انقلاب.
وفاداری به مبانی و احکام اسلامی با عملکرد دیندارانه به ویژه صف آرایی حماسه ساز در برابر فرهنگ سوزی پهلوی، که درانقلاب اسلامی نقشی سرنوشت ساز داشت.
تلاش همپا بلکه بیشتر از مردان در جهت اهداف انقلاب اسلامی.
شرکت در سازندگی های پس از انقلاب که اهدای اموال شخصی زنان را هم دربرگرفت.
تحمل شهادت و جانبازی و اسارت فرزند، همسر،پدر و برادر در جنگ تحمیلی.
تشویق و ترغیب فرزندان و برادران و همسران به مجاهدت در راه خدا.
سوگواری زینبی بر شهیدان و اظهارات افتخار آفرین به اهدای قربانی در راه خدا،که موجب تهییج بیشتر شهادت طلبان می گردید.
شکیبایی بر مشقات، با افتخارآگاهانه به الگوهای عاشورایی.
برهم زدن تلاش شوم فرهنگ سازی پهلوی در پشت کردن به دنیا گرایی و رویکرد به مبانی، مفاهیم و ارزش های اصیل اسلامی در زندگی خانوادگی و اجتماعی.
انقلاب اسلامی ایران«مرحله گذار از عاشورا به ظهور» بود. دراین گذار زنان با «تکلیفی گرایی» و «مسئولیت پذیری»دینی در میادین مورد نیاز وارد شدند،گام های زینبی برداشتند و خود را به عنوان «زنان منتظر» استقبال کننده از دشواری ها، معرفی
نمودند. فرهنگ ستیزی پهلوی، «زن» را شی گونه نمود و جاهلیت مدرن آن بنا بر تحلیل دقیق امام خمینی،برای او برنامه های هدفمند اجرا کرده بود. بنابراین،رویکرد «شریعت طلبانه زن» در انقلاب اسلامی بزرگ ترین حرکت برگرفته از آموزه های عاشورا و د رجهت حرکت انتظار گرایانه بود.
«اشرف پهلوی» خواهر شاه معدوم می گوید: از مشاهده تظاهر کنندگان در خیابان های تهران دچار وحشت شدم به ویژه از این واقعیت ترسیدم که زنان آزادی هایی را که پهلوی ها به آنان داده بودند «به دور افکنده» چادر سیاه مادر بزرگ هایشان را بر سر کرده بودند. در نظر من مثل این بود که کودکی را که بزرگ کرده اید، ناگهان بیمار شود و بمیرد(شوکراس، آخرین سفر شاه، ص 346). این حرکت به دلیل تأثیرگذاری وسیع آن به دست امام خمینی بارها مورد تأیید قرار گرفت. ایشان با تقسیم سرنوشت زن به دوره «جاهلیت قدیم» و «جاهلیت مدرن» او را همواره در بند برنامه سازی های جاهلی شرکت آور و کفر آلود دانستند. از سوی دیگر «خروج از ظلمات و ورود به نور» زنان رادر انقلاب اسلامی که در اوج جاهلیت مدرن انجام گرفت، مورد تمجید قرار دادند.
امام خمینی برنامه سازی های فرهنگ سوز پهلوی را برای زنان اینگونه اشاره می نمودند:
هرکس بخواهد شمه ای از آن جنایات مطلع شود، به روزنامه ها و مجله ها و شعرهای اوابش و اراذل زمان رضاخان ؛ از روزگار تباه کشف حجاب الزامی به بعد، مراجعه کند… رویشان سیاه و شکسته باد قلم های روشنفکرانه آن ها. (امام خمینی، صحیفه نور، 1369، ج14، ص 133)
ایشان انقلاب فرهنگی زنان را با مبنا و جهت و هدف اسلامی، به این سان متذکر می شدند: این اسلام که درایران زنده شد، آن خدمتی را که به بانوان کرده و خواهد کرد، ارزشش به اندازه ای است که نمی توانیم توصیف کنیم(همان،ج18، ص 262) و نیز،من در جامعه زنان یک تحول عجیبی می بینم که بیشتر از تحولی است که در مردان پیدا شده، و آنقدر که این جامعه محترم به اسلام خدمت کرده دراین زمان، بیشتر از مقدار خدمت مردهاست(همان، ج11، ص 162)
اما لب نگاه امام خمینی به زن انقلاب اسلامی را باید در این فراز از وصیت نامه سیاسی- الهی ایشان دید: ما مکرر دیدیم که زنان بزرگواری زینب گونه (علیهاالسلام) فریاد می زنند که فرزندان خود را از دست داده و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز، از همه چیز گذشته و مفتخرند به این امر، و می دانند آنچه به دست آورده اند بالاتر از جنات نعیم است،چه رسد به متاع دنیا. (همان،ج21،ص 172)
زمان کنونی: دوران انتظار
دوران کنونی، زمانه انتظار است و «حاکمیت تجدد» همه آنچه را معصومان (علیهم السلام) پیش بینی کرده بودند، در جوامعه و ملت های مختلف حاکم کرده است. «انقطاع از وحی» با لیبرالیسم فکری و جایگزینی علم و تکنولوژی به جای احکام شریعت، و حاکمیت امیال و اراده بشر در جایگاه خداوند بارزه های قطعی تمدن و تفکر جدید است. «بدعت ها»،«انحراف ها» و «التقاط های» مورد نظر معصوم (ص) در زمان حاضر عالم اسلام را هم فرا گرفته است . تفسیر به رأی اسلام و قرآن را در مدرنیته هضم کرده، و ساز و کارهای آن را مباح اعلام نموده است. زن مسلمان در چنین اوضاع و احوالی چون «راه گم کرده ای» است که نه تنها «عاشورا و انتظار» برایش مفهوم عملی ندارد،بلکه ارزش ها و اصول انقلاب اسلامی هم ناکارآمد به نظر می رسد. «تغییر» این بلای مدرنیسم زن را به الگوپذیری از تجدد سوق می دهد و …
پژوهشگر مسلمانی فضای سکولاریزه شده کنونی عالم را اینگونه می نگرد:
انسان جنبه خدایی پیدا کرده است و الوهیت انسانی شده و دنیا تنها مشغله و مورد اشتغال آدمی…
آنچه به نام «تغییر» خوانده می شود در همه جنبه های آن در مغرب زمین عبارت است از نتیجه جستجوی سیری ناپذیر و سفر ابدی ادامه یافته با مهمیز شک و تنش درونی (نقیب العطاس اسلام و دنیوی گری،ص 128)
و دیگری می بیند که: تجدد ماجرایی بود که چند قرن پیش در غرب پیش آمد. مفهوم توسعه مدت زیادی نیست که درغرب پدید آمده و مراد از آن به صورت زندگی و تمدن غرب در همه جهان است (داوری، فرهنگ خرد و آزادی،78،ص 339)
انتظار، آمادگی است و حالت آماده باش داشتن و تهیه مقدمات برای آنچه انتظار داریم، چنانکه در زیارت مخصوص حضرت مهدی (عج) هر صبح وشام می خوانیم و نصرتی معده لکم - من برای یاری شما آمده ام- و اگر در حقیقت ما منتظر انسانی هستیم که برهمه زننده اساس هاست و دگرگون کننده اصول تحریف شده زندگی و باطل کننده اندیشه های شیطانی و برآوردنده طرح های نو برای ساختن زندگی های نو، به جز آنکه مادر زندگی می کردیم،اگر چنین است باید برای آن دوران و آن روش ها، آماده باشیم(محمد حکیمی، مجر ساحل، 1341، ص 51)
آیا اندیشه های شیطانی یا همان سحرهای باطل کننده زندگی در دوران انتظار، چگونه آدمیان را به دام خود می کشد، در سطرهای زیر مشخص می شود:
امر دیگری که موجب اشتباه و خلط مسائل می شود، این اندیشه است که به غرب به عنوان کانون تفکر و علم و عقل و قدرت باید اعتماد کرد و راه غرب را نه فقط راه درست، بلکه از طریق قهری و قطعی تاریخ واحد جهانی دانست. (داوری، ص 334)
امت اسلامی این «ناکجاآباد» و «کژ راهه» را چرا و چگونه دریافت می کند؟ ارزش های تجدد و پیشرفت که ثمره های سلطه غرب محوری است و به دست نخبگان بومی و رسانه های جهانی انتشار می یابد، جامعه صنعتی آن راانتقال می دهد، در نهایت در قشرهای بیش از پیش گسترده تری از مردم رسوخ می یابد. نخبگان بومی به دلیل گرایش به الگوهای توسعه گرایی به عاملان و کارگزاران متعصب غرب تبدیل شده اند. (دو پوشی، فرهنگ وتوسعه، 1347، ص 47) آیا نمی توان دو راهی زمان ظهور را در ولایت شیطانی فرهنگ غرب و ولایت الهی امام شناسانه دید که امام صادق (ع) فرمود:
در آغاز طلوع آفتاب روز ظهور، گوینده ای بانگ می زند: ای مردم عالم، این مهدی آل محمد (ص) است با وی بیعت کنید که رستگار می شوید و مخالفت ننمایید که گمراه خواهید شد. فرشتگان جن و نقبا دست او را بوسیده و می گویند شنیدیم و اطاعت می کنیم. هنگام غروب آفتاب کسی از سمت مغرب زمین فریاد می زند: ای مردم عالم، شخصی به نام عثمان بن عنبثه اموی از اولاد یزید بن معاویه ظهور کرده، با او بیعت کنید، تا رستگار شوید با وی مخالفت نکنید که گمراه می شوید… نقبا او را رد و تکذیب می کنند. می گویند: شنیدیم و تکذیب می کنیم. اما هرکس شک و تردیدی به دلش راه بیفتد و منافق و کافر با صدای دوم گمراه می شوند (مهدی موعود، ص 1154)
زن در مجادله های پیش رو که برای احکام شریعت پدید آمده است کدام راه را برگزیند؟ و چگونه خود را از آخرالزمان و فتنه های آن برهاند و به عاشورا متصل شود و برای انتظار و فرج آماده گردد؟ گفته شد «انقلاب اسلامی » محک عینی و ملموسی بود که زنان شیعی به دست زنان، در مسیر اسلام خواهی، آن ها را به مشارکتی فراگیر در صحنه های مختلف کشانید. اما «جهت دار» بودن این حضور و مشارکت و دنبال کردن معنادار راه، همان «حیات طیبه» را ترسیم کرد. حال باید دید دانش و مدرک تحصیلی، اشتغال و گرفتن مناصب، اشتیاق واقعی یا کاذب برای حضور در عرصه قدرت و حاکمیت، به ویژه فتنه «تساوی حقوق زنان ومردان» کدام «بهشت» را درهمین دنیا برای زنان آماده می کند؟ اگر آخرت گرایی و زندگی معنادار هم زنان را برنمی انگیزاند، به هرحال باید مسیر دنیوی آنان، «هدفمند و نافرجام» باشد.
زنان در ورطه های تمدن جدید که عالم اسلام را هم فرا گرفته است یک راه بیشتر ندارند. همان راهی که در انقلاب اسلامی، پیش رویشان گشوده شد و با ورود به آن، استعداد و توان و قابلیت و ظرفیت خود را نمودار ساختند. جایگزینی «تکلیف گرایی» به جای «طلبکاری» و «مسئولیت پذیری» به جای «ستیزه گری» و «آگاهی» به جای «غفلت و غفلت زدگی» و «انتخاب مؤمنانه» به جای «ابزار کار شدن» نکاتی سرنوشت ساز است که مایه رهایی زنان در دوران انتظار خواهد بود.
نسخه هایی چون کنوانسیون های بین المللی یا سهمیه بندی های مشاغل و مناصب که متأسفانه در قدرت طلبی های جناحی، زنان را در ایران سالامی هم وجه المصالحه قرار می دهد، کژ راهه هایی است که «عقل ولایت پذیر زن» را به معاوضه می طلبد.
زنان به عنوان تعیین کنندگان اصلی سرنوشت امت ها و ملت ها، و تاریخ سازان واقعی، باید دراین نکته تأمل کنند که انتظار فرج و رسیدن به حیات طیبه در حکومت امام دادگستر، به چنین راهکارو راهبردی نیازمند است.
مجتمع صالحی که عملی نافع و عملی صالح دارد، باید علم و تمدن خو را با تمام نیرو حفظ کند، و افراد این مجتمع اگر فردی را ببیند که از آن علم تخلف کرده، او را به سوی آن علم برگردانند و شخص منحرف از طریق خی رو معروف را به حال خود واگذار نکنند، و نگذارند آن فرد در پرتگاه منکر سقوط نماید و در مهلکه شر و فساد بیفتد، بلکه هریک از افراد آن مجتمع شخص منحرف را دید، او را از انحراف نهی نماید(طباطبایی، المیزان، ج 34،ص 577)
مهم ترین مسئله برای زنان، «خروج از غفلت» تجدد است؛ غفلتی که قرآن کریم آن را به دین شرح تأکید می فرماید: کسانی که باداشتن چشم نمی بینند و با دارا بودن گوش سخن حق را نمی شنوند، امیر مؤمنان (ع) غفلت را از دست دادن فرصت ها و امکانات می داند. (غررالحکم، سخن 72) و از چهارپایان گمراه ترند و از عاقبت کار خود غافلند (آیه 179، سوره اعراف)
«جهل» ،«پریشانی» و ناسالمی آخرالزمان تنها با ایجاد «دولت مهدوی» به «عقل و عمل» و «آرامش و سلامت و امنیت» بدل خواهد شد. نقش ویژه زنان در مبارزه با جاهلیت مدرن آخرالزمان شایان توجه خواهد بود.
نتایج:
1- تمدن کنونی حاکم بر جهان«تجدد» است که تنگناها و موانع بسیاری را برای ادیان الهی واحکام شریعت در خود دارد، زنان بزرگ ترین ابزار در منظر تمدن جدید هستند.
2- تجدد در عرصه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی زنان را «ابزارکار» قرار داده است. دوران انتظار، دوران امتحان همگان به ویژه زنان مسلمان است تا باورهای مؤمنانه خود را سلاح مبارزه با این ویرانگری نمایند.
3- زنان عاشورا در انقلاب اسامی، الگوی عملی زنان مسلمان ایران بوده اند. در این «الگوپذیری» معرفت شناسی ولایتمدارانه عامل تعیین کننده در رویکرد دینی زنان بود که به تحول الهی در ایران انجامید.
4- انقلاب اسلامی دوران گذرا از عاشورا به ظهور بوده است. مبارزه عملی زنان انقلاب با مذهب ستیزی شاهنشاهی،توانمندی و قابلیت های آنان را در حرکت منتظرانه اثبات نمود.
5- غفلت و غفلت زدگی به عنوان جزئی از ذات تمدن جدید، عامل مهم کژ راهه های آخرالزمان است .«رشد و آگاهی» و بصیرت دینی با نقش آفرینی زنان، راهکار مقاومت و چیرگی بر آن خواهد بود.
نویسنده:احسان صابری